مسأله محوری

دغدغه نسبت به مسائل واقعی زندگی به جای تمرکز بر آموزش های غیرکاربردی

در رویکرد مسأله‌محور، نقطه شروع فرآیند آموزش به چالش کشیدن نوجوان در قالب طرح یک مسأله واقعی و ملموس در زندگی است؛ نتیجۀ این چالش، احساس نیاز او به آموختن دانش و فراگیری مهارت‌هایی است که او را در حل این مسأله کمک کند. در حالی که سیستم دانش محور، مفاهیم را بدون توجه به واقعیت خارجی به دانش آموز منتقل می‌کند و یافتن جایگاه هر مساله در زندگی او، به آینده موکول می‌شود.

معمولا با شنیدن کلمه مساله به یاد مسائل ریاضی می افتیم. در حالی که همه ما در زندگی خود هم با مسائل و مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده‌ایم؛ اما چرا آن‌ها را به عنوان مساله نمی‌شناسیم؟ شاید علت این باشد که در طول دوران تحصیل بارها و بارها برای حل مسائل ریاضی و … تمرین و تلاش کرده‌ایم اما کمتر پیش آمده راهکارهای حل مساله در زندگی واقعی را آموخته باشیم یا اینکه برای حل آن تلاش کرده باشیم. بهتر است ابتدا با تعریف مساله به صورت ساده در فضای یک دانش آموز شروع کنیم.

مساله به موقعیتی می‌گوییم که در آن، در راه دستیابی به ارزش‌های مورد نظر فرد مانعی وجود دارد. این تعریف می‌تواند به انتخاب درست‌تر مساله کمک کند. اینجا تفاوت میان مساله و عنوان‌های برخی پروژه‌ها و پژوهش دانش آموزی و حتی دانش‌جویی را روشن می‌شود. زمانی مساله وجود دارد که پای دستیابی به ارزش های واقعی فرد در میان باشد، نه اینکه صرفاً برای نمره گرفتن یا شرکت در نمایشگاه و جشنواره کاری انجام شود.

مهمترین هنر یک معلم با تجربه در گام اول کشف و در گام دوم ارتباط برقرار کردن میان مفاهیم موضوع درس خود با مشکلات و مسائل پیش روی یک فرد است. اگر بخواهیم مسائل را دسته بندی کنیم به نوعی با دو نوع مساله مواجه هستیم.

مساله، یا مشکل است یا فرصت. مشکل موقعیتی است که ارزشی در آن ضایع می‌شود؛ مثلاً اگر بخواهیم یک مثال دم دستی در محیط مدرسه بزنیم کثیف بودن سرویس های بهداشتی مدرسه که ارزش سلامتی بچه‌ها را ضایع می‌کند، یک مشکل برای دانش آموزان است. فرصت هم موقعیتی است که می‌توان در آن به ارزش جدیدی دست یافت؛ مثلاً خوش بو و خوش منظر کردن سرویس‌های بهداشتی مدرسه، چرا که می‌تواند زمینه دستیابی به ارزش واقعی ارتباط دانش آموزان با زیبایی‌ها را فراهم کند.

اگر از این مساله محوری استفاده نکنیم فراگیران ما دچار چه مشکلاتی می‌شوند؟

برخی از مشکلاتی که صورت عدم یادگیری مساله محور در فراگیران به وجود می‌آید عبارتند از:

  • کاهش حس کنجکاوی
  • رکود فکری و ضعف در تفکر
  • ضعف در حل مسائل زندگی
  • عدم انگیزه و علاقه کافی به یادگیری و درس
  • فراموشی مطالب فراگرفته شده در مدت کوتاه
  • خسته شدن و چرت زدن در کلاس

در روش یادگیری مساله محور فراگیران با استفاده از شیوه مباحثه، فعالانه و معمولا به صورت گروهی در فعالیت های آموزشی شرکت می کنند، از طرح مسایل و نظرات و نیز ذکر تجربیات زندگی واقعی به عنوان محرکی برای تسهیل، بهبود و تعالی فرایند یادگیری، که خود فراگیرندگان با مشارکت فعالانه مسئولیت آن را بعهده می گیرند استفاده می شود. فرایند یادگیری مساله محور متمرکز بر حل مساله به یک روش خاص نمی باشد و موجب رشد مهارت ها و ویژگی های مطلوب در افراد می گرددکه مشتمل بریادگیری دانش، افزایش مشارکت گروهی و ارتباط می باشد.

در این روش فراگیران بیشتر به سمت «تفکر» هدایت شده و از حفظ کردن مطالب می پرهیزند. همچنین به نظر می رسد به علت ایجاد یک فضای متنوع، میزان رضایت از نحوه تدریس بیشتر از روش تدریس سنتی می باشد.

درباره ویژگی‌ فراگیران در یادگیری مساله محور می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فراگیران در یادگیری مساله محور بدنبال پاسخ هستند، نه اینکه معلم بخواهد موضوعی را به آن‌ها با اصرار بیاموزد.
  • فراگیران مدام اهداف را مرور می‌کنند و به نقش خود پی می‌بند.
  • روش های خاص و مبهم را به کمک همدیگر شفاف سازی می‌کنند.
  • نگرانی های خود را در مورد سؤال و راه حل آن مطرح می کنند.
  • با منابع علمی و اطلاعاتی جدید آشنا می شوند.
  • راهبردهای جدید را تمرین می کنند.
  • برای رسیدن به هدف، با اشتیاق با سایرین همکاری و مشارکت می‌کنند.

روش تدریس مساله محور چه مزایایی دارد:

  • باعث افزایش مهارت تفکر انتقادی و حس مساله در فراگیران می‌شود.
  • افزایش مهارت یادگیری خودگردان را به دنبال خواهد داشت.
  • باعث تقویت قدرت استدلال، تفکر منطقی و افزایش کنجکاوی فراگیران می‌شود.
  • منجر به فراهم ساختن شرایط مناسب برای ارائه اطلاعات ارزشمند و آموخته های جدید به دیگران میگردد.
  • فراگرفتن چگونگی جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده را در عمل می‌آموزند.
  • باعث تقویت روحیه نتیجه گیری و قضاوت صحیح در فراگیران می‌شود.
  • افزایش انگیزه فراگیران برای آموزش مستمر، کسب مهارت و کوشش برای یافتن راه حل مناسب در مواجه شدن با مسائل را به دنبال خواهد داشت.
  • تقویت یادگیری مادام العمر، اهمیت و تأکید بر فهم نه بر حقایق (تمرکز بر درگیر بودن فراگیر در یافتن راه حل‌ها برای یافتن موقعیت های واقعی زندگی و مسایل متناسب با موضوع)
  • تقویت مهارت های بین فردی و کار گروهی
  • غنی سازی رابطه معلم-دانش آموز
  • در این روش آموزش فراگیر محور است و استاد نقش پشتیبان هماهنگ کننده دارد
  • کتاب‌های درسی از نظر فراگیر فقط منبع اطلاعات بی ارزش به شمار نمی‌روند، بلکه مرجعی برای مراجعه و یافتن پاسخ به مساله خواهد بود.

در راه تدریس مساله محور چه محدودیتهایی وجود دارد:

  • دشواری روش و مقاومت در تغییر شیوه تدریس از سنتی به مساله محور
  • به امکانات بیشتری جهت اجرای این روش نیاز است.
  • زمان بیشتری برای اجرای هر جلسه نیاز است.
  • در طول مواجه با مساله ممکن است مهارتهای متفاوتی مورد نیاز باشد و هر مدرس می‌تواند در مباحث محدودی مهارت لازم را کسب نماید
  • با توجه به اینکه مساله های فراگیران مختلف ممکن است متفاوت باشد، هرچقدر جمعیت کلاسها بیشتر باشد، افراد کمتری میتوانند درگیر شوند.

با وجود اینکه مساله محوری اختصاص به سن خاصی ندارد اما با توجه به ویژگی‌های رشدی این الگو را می‌توان به خوبی با دانش آموزان دوره دوم ابتدایی به بالا اجرا کرد. البته به دلیل اینکه عناصر خلاقیت، فطرت، یادگیرندگی و مسئولیت‌پذیری محل‌های پیوند اصلی این الگو با دانش آموزان هستند، معمولاً کیفیت اجرای الگو در سنین پایین تر بیشتر از دوره های دانشگاه و بالاتر خواهد بود.

خصوصیات و نقش مربیان در رویکرد مساله محور

در این رویکرد، معلم نقش راهبر را دارد. راهبر نه معلمی است که همه چیز را از پیش می‌داند و نه تسهیل‌گری است که به ظاهر هیچ چیز نمی‌داند. راهبر تلاش می‌کند با یادآوری‌های ظریف، به جا و کم تعداد در مواقع خاص، قوای خلاقیت، فطرت، یادگیرندگی و مسئولیت پذیری دانش آموز را تحریک کند.

هرچند برخی مدرسین تدریس سنتی اکراه دارند تا انتقال اطلاعات را که بیشتر نشان دهنده تسلط آن ها بر مبحث درسی است، کنار بگذارند و در سیستم مساله محور به عنوان مربی ایفای نقش هدایت و تعامل فراگیرندگان را تسهیل کنند، اغلب آن ها از ایفای نقش مربیگری لذت می‌برند. مدرس شرایطی را فراهم می‌کند تا فراگیران خلاقیت، خودباوری و استقلال خود را افزایش دهند. در یک محیط باز و فضای حاکی از اعتماد، تعامل فراگیران را تسهیل می کنند و عملکرد خود را ارزیابی می‌کنند. با انرژی بودن، علاقه مند بودن، تشویق تفکر مستقل، تقویت کار گروهی و ارائه بازخورد از خصوصیات بارز مربیان و مدرسان این متد است.