مدرسه باید محلی برای آموختن زندگی باشد
صحبتهای استاد پناهیان در جمع جمعی از خانواده ها (۹۹/۰۵/۲۸)
علیرضا پناهیان در جمع تعدادی از خانوادههای دانشآموزان، در آستانۀ سال تحصیلی جدید، دربارۀ ویژگیهایی که مدرسه و خانواده باید داشته باشند تا بچهها به یک تجربۀ خوب از زندگی برسند، نکاتی را بیان کرد که در ادامه، متن کامل آن را میخوانید:
http://panahian.ir/post/6460
خدمت همۀ اولیاء محترم سلام عرض میکنم. در این گفتگو میخواهیم دربارۀ «مدرسۀ خوب» صحبت کنیم. مدرسه واقعاً باید محلّ «آموختن زندگی» باشد و مسئولان مدرسه باید سعی کنند که مدرسه را محلّ تجربههای مهم که در زندگی بهکار میآید، قرار بدهند. البته بچهها ضمن پیدا کردن تجربۀ صحیح از زندگی و ضمن تمرین یک زندگی خوب، طبیعتاً آگاهیهایی هم پیدا میکنند. نباید مدرسه را صرفاً محلّی برای دریافت چند آگاهی در موضوعات مختلف تلقّی کرد.
وقتی امتحانها، حافظهمحور باشند مدرسه چیزی جز دریافت چند دیتا (آگاهی) نیست. باید مدرسه را محلّ تمرین زندگی جمعی و محلّ ارتباط گسترده با طبیعت قرار دهیم. وقتی دانشآموز به آزمایشگاه میرود یا در باغچۀ مدرسه، روی زمین کار میکند و یک گیاه میکارد و… وقتی طبیعت را تجربه میکند، اینجا محلّ آموختن طبیعت میشود. برای این منظور، حتی اگر بتوانیم برای دانشآموزان، زمینهای کشاورزی تهیه میکردیم و آنجا تجربه میکردند، خیلی خوب است.
البته بچهها بعضی از این تجربیات را با پدر و مادر هم میتوانند پیدا کنند، اما بخشی از تجربۀ زندگی در خانه است و بخش دیگری از تجربۀ زندگی در مدرسه است. خانوادهها تجربۀ زندگی در خانه و خانواده را میتوانند به بچه منتقل کنند. البته خانوادهها اگر بچههایشان را به مسجد ببرند، تجربۀ زندگی جمعی در محیط مسجد هم پیدا خواهند کرد، یا اگر بچهها را با خودشان به خرید ببرند یا اینکه بچه را وادار به فعالیت کنند؛ به ویژه اگر وادار به فعالیتهایی مثل پختن و شستن و جمع و جور کردن وسایل منزل کنند، همۀ اینها برای بچه مفید خواهد بود. اما بیتردید بخشی از نیاز کودک و فرزند دلبند شما این است که در مدرسه، زندگی را تجربه کند.
چند ویژگی مهم برای رسیدن بچهها به تجربۀ زندگی خوب:
۱. «هماهنگی خانه و مدرسه» تا بچه دو هوائه نشود
وقتی مدرسه محلّ تجربۀ زندگی است و خصوصاً محلّ تجربۀ زندگی جمعی است، چند ویژگی، خیلی اهمیت دارد: یکی هماهنگی خانه و مدرسه است تا یکوقت بچه «دو هوائه» نشود. هرچه این هماهنگی بیشتر باشد، بهتر است. همان آهنگی که در مدرسه هست (مثلاً اینکه به ادب اهمیت داده میشود و در آداب، احترام به بزرگتر اهمیت داده میشود و به آداب فردی اهمیت داده میشود…) بچه ببیند که همان جهتگیری در خانه هم وجود دارد و این هماهنگی مخصوصاً برای دوران ابتدایی خیلی برای بچهها مفید و مهم است.
اگر در مدرسه، از بچه «ادب» تقاضا کنند ولی در خانه این ادب تقاضا نشود، آنوقت مشکلات پدید میآید. ولی اگر هماهنگی باشد که در هر دوی این محیطها، یک رفتار مؤدبانه از کودک و دانشآموز تقاضا بشود، بچه به یک نتایج بهتری خواهد رسید. پس این ویژگی «هماهنگی» خیلی مهم است. به همین دلیل، پدران و مادران محترم باید با مدرسه زیاد مرتبط باشند و مدرسه هم باید با پدر و مادر زیاد مرتبط باشد. البته ممکن است مدرسهها نتوانند هزینۀ اینهمه ارتباط را بپردازند، لذا خانوادهها اگر در این زمینه، تلاش کنند خیلی بهتر است و طبیعتاً این هزینهها را خیلی از خانوادهها حاضرند برای بهبود وضعیت تربیتی بچههایشان انجام بدهند.
۲. استقلال بچهها را به رسمیت بشناسیم / کرامت نفس بچه از همین سنین پایهگذاری میشود
یکی دیگر از ویژگیهایی که وجود دارد این است که ما وقتی بچهها را وادار به تجربۀ زندگی میکنیم که بعداً به یک زندگی خوب برسند، باید استقلال بچهها را به رسمیت بشناسیم. حتی در دوران دبستان، درست است که بچه در این هفت سال اول باید مطیع باشد و پدر و مادر به او فرمان بدهند، اما کرامت نفس بچه از همین سنین پایهگذاری میشود. او یک انسان مستقل است و در دست ما امانت است. ما باید بهگونهای با او رفتار کنیم و بهگونهای با او گفتگو کنیم که این احساس عزّت و کرامت نفس را پیدا کند. در مدرسه هم همینطور است.
نه در مدرسه نه در خانه، هیچوقت بچه نباید تحقیر بشود، نباید مقایسه بشود، نباید قضاوتِ بد بشود، نباید ترسانده بشود، نباید زیادی تشویق بشود. وقتی ما از همین کودک دبستانی میپرسیم «نظر تو چیست؟ چرا؟» و بعد سکوت میکنیم و به جوابی که او داده است فکر میکنیم، گاهی حرف او را تلقّی به قبول میکنیم و حرفهای خودمان را هم گاهی به صورت سؤالی مطرح میکنیم که بچۀ ما روی آن خوب فکر کند و نظر بدهد، و به او هم بگوییم که عجلهای برای پاسخ دادن نداریم. اینها به استقلال بچه کمک میکند.
مدرسه و خانواده در صورتی میتواند بچه را درست تربیت کند که بچه «مستقل» باشد
مدرسه در شرایطی میتواند بچه را به معنای درست کلمه، تربیت کند که این بچه «مستقل» باشد. خانواده هم همینطور است. به رسمیت شناختن استقلال و عزت و کرامت نفس این کودکانی که پدر و مادرشان را دوست دارند و به هر حال، حرف آنها را گوش میدهند، خیلی اهمیت دارد.
گاهی از اوقات، ما یادمان میرود، مثلاً وقتی میبینیم که بچه دارد حرف ما را گوش میکند و همراهی میکند و حتی دوست دارد شبیه ما بشود و تقلید میکند، و ما اگر خطایی کنیم و حتی او را اذیت کنیم، ما را میبخشد و… ما وقتی این رفتارهای خوب بچهها را میبینیم، گاهی یادمان میرود که اینها آدمهای مستقلی هستند و ما چقدر باید اینها را مراقبت کنیم.
پس بعد از ویژگی اول که هماهنگی بین خانه و مدرسه بود، ویژگی دیگری که در واقع «ذکر خاصّ بعد از عام» محسوب میشود، همین به رسمیت شناختن استقلال بچه است که یکی از ویژگیهای بسیار مهمی است که هم در خانه و هم در مدرسه، باید صورت بگیرد. در خانه اگر این استقلال، کرامت نفس و عزّت نفس، رعایت نشود و بعد در مدرسه بخواهند بچه را خیلی آدم حساب کنند، این بچه اصلاً قاطی میکند!
۳. بچه باید بپذیرد که آدمها با هم فرق میکنند
یکی از نکات بسیار مهمّ دیگر که در زندگی جمعی مدرسه وجود دارد و اولیاء محترم مدرسه باید به آن توجه کنند، در خانه هم باید سر این موضوع یک همکاریهایی صورت بگیرد، این است که کودک ما از بدو ورود به مدرسه کمکم باید یک حقیقتی را بپذیرد و آن اختلافی است که بین انسانها وجود دارد و اینکه آدمها با هم فرق میکنند.
زود دیگران را محکوم نکنیم، زود از دیگران تقدیر نکنیم؛ آدمها با هم فرق میکنند. بعضیها داشتن یک صفت خوبی اصلاً برایشان حُسن نیست، بعضیها هم صرفاً بهدلیل داشتن یک رفتار بدی، نمیشود با آن رفتار، او را محکوم کرد و خیلی آدم بدی دانست. این به رسمیت شناختن تفاوت بین آدمها، عنصر کلیدی برای حضور در جامعه است.
بچۀ شما برای اولین بار دارد وارد مدرسه میشود و وارد یک جمعی میشود که بالاخره این تفاوتها ممکن است حتی او را آزار بدهد؛ چون شاید او از کسی یک رفتاری ببیند که این رفتار برایش خوشایند نیست. میآید شکایت میکند و پیش پدر و مادر، گله میکند و پدر و مادر هم طبیعتاً زود میخواهند به بچۀ خودشان حق بدهند و به صورت زیادی یا غیر متعارف، دلداری بدهند و… اینها رفتارهای صحیحی نیست. ما باید بچۀمان را برای یک زندگی جمعی، آماده کنیم و در یک زندگی جمعی «به رسمیت شناختن تفاوتها» خیلی مهم است.
۴. کلیّت دنیا و مسیر زندگی برای بچهها «زیبا» ترسیم بشود
یکی دیگر از نکات مهم این است که پدر و مادر، جدای از آن حفظ عزت و استقلال و درک تفاوتهای بین انسانها، کلّیت دنیا و مسیر زندگی را باید برای بچهها «زیبا» ترسیم کنند. این کارِ تربیت را در مدرسه آسان میکند. وقتی پدر و مادر، پیش بچه شروع میکنند به درد دل کردن و سیاهنمایی کردن از این دنیای بد، این بچه خیلی عمیقتر از پدر و مادر این حرفها را میگیرد، به حدی که پدر و مادر ناچار میشوند به بچه بگویند: «نه عزیز من! اینقدر که ما گفتیم و شلوغش کردیم و شورش را درآوردیم، دنیا بد نیست!» ولی بچه دیگر این مطلب را گرفته است.
مثلاً گاهی اوقات، اینکه خیلی از جوانها دیر ازدواج میکنند، بهدلیل درد دلهای بیجایی است که پدر و مادر پیش بچهها انجام دادهاند، یا بهدلیل دلخوریهایی است که ابراز کردهاند.
زندگی شاکرانه داشتنِ پدر و مادر و بهویژه مادر، روی شخصیت بچه خیلی تأثیر میگذارد
زندگی شاکرانه داشتنِ پدر و مادر، به ویژه مادر، خیلی روی شخصیت بچه تأثیر میگذارد؛ این بچه تبدیل میشود به یک عنصر پُر انرژی و مثبت. این بچه وقتی وارد مدرسه میشود، اگر مدرسه بخواهد او را مؤدب و مرتبش کند، سوءتفاهم برایش پیش نمیآید.
انشاءالله که همۀ اولیاء محترم در تربیت فرزندانشان که عزیزان ما هستند، کمال همّت را داشته باشند. البته کارهای زیاد سختی نیست که در این زمینه بخواهند انجام بدهند؛ همین که آدم در مقابل بچهها، چند تا خوبی و برخورد درست را رعایت بکند این اتفاق خواهد افتاد. این کار تربیتیِ درست و این برخورد تربیتی درست در خانه، میتواند کمکی باشد به اولیاء مدرسه.
البته طبیعتاً توقعشان را هم باید برآورده کرد؛ وقتی یک پدر و مادری با بچۀ خودش خوب برخورد میکند، انتظار دارد معلم هم با او خوب برخورد کند و این رفتار خوب پدر و مادر را ادامه بدهد. یقیناً در مدرسه هم وقتی اولیاء مدرسه به رفتار خوب اولیاء خانه با بچهها، نگاه میکنند، آنها هم تحت تأثیر قرار میگیرند و آنها هم هماهنگ با این رفتارهای خوب، عمل خواهند کرد.
البته کرونا بالاخره مشکلاتی پیش آورده که از یک جهتی امکان ارتباط را کم کرده است، ولی از جهات دیگر هم امکان مطالعه و دقت را افزایش داده است. انشاءالله از فرصتهای کرونا بهخوبی برای مطالعۀ بیشتر استفاده کنیم و در فرصتهای دیگر بتوانیم از دیدگاههای شما پدران و مادران گرامی هم بهطور مستقیم استفاده کنیم.
مایل به ثبت دیدگاه هستید؟